چه او را دوست داشته باشید یا چه از او متنفر باشید، نمیتوانید اعداد را (که در مورد بکهام قابل ملاحظه هستند) نادیده بگیرید. از اولین باری که مغازهاش در خیابان Mayfair لندن بازگشایی شد، تجارت مد ویکتوریا بکهام از گردش معاملاتی یک میلیون پوند به سی میلیون پوند در طی پنج سال اخیر رسیده است.
در همین بازه زمانی، همچنین تعداد کارکنان او از سه به صد رسیده است؛ برند او 2900% رشد فروش و 3233% رشد استخدام داشته است که ثروت شخص او را تقریبا به 210 میلیون پوند رسانده است.
موفقیت ویکتوریا بکهام در دنیای مد، برای زنان بسیار مهم است، شاید به این دلیل که در طول زندگیمان به ما گفته میشود اگر میخواهید موفق باشید باید دوستتان داشته باشند. این قضیه باعث تشدید تفکراتی در زنان میشود که به آنها میگوید همیشه باید همه را راضی نگه دارند حتی به بهای از دست دادن آرامش ذهنی خودشان.
در حالی که این پیغام به طور مداوم در طول زندگی برای زنان تکرار و تصریح میشود، مردان هیچ وقت برای جلب موافقت و تایید دیگران به اندازه زنان این قدر تلاش نمیکنند و زحمت نمیکشند. حتی در مورد مردان هر چقدر کمتر مورد علاقه دیگران باشید احتمال آنکه به عنوان رهبر به شما احترام گذاشته شود، به خصوص در دنیای تجارت، بیشتر است. بیشترین جایی که این قضیه نمود پیدا میکند، نوع صحبت کردن ما راجع به کسانی است که مشهور نیستند: به زنان میگوییم زنیکه مزخرف بداخلاق، در حالی که به مردان با حالت تحسین میگوییم رهبر قوی و قاطع!
شاید ویکتوریا بکهام یک بار و برای همیشه این استاندارد را تغییر داده باشد.
حتی با همه موفقیت و شهرتش در دنیای موسیقی گرفته تا صنعت ورزشی، ویکتوریا بکهام هیچ وقت آنطور که باید توسط عموم مردم مورد علاقه نبود، و این مسئله بیشتر برای عموم مسئله بوده! همانطور که هالی بَکستِر از Guardian میگوید: “یکی از بزرگترین جرمهایی که یک زن در معرض عموم میتواند مرتکب شود این است که نتوان با او خیلی ارتباط برقرار کرد.”
با وجود استراتژیها و مصاحبههای سازمانهای روابط عمومی که به نظر میرسید قصد ملایم و شیرین کردن چهره ویکتوریا را داشتهاند، ویکتوریا بکهام همچنان آن چهره سرد خود را حفظ کرده است. سراغ یک سری از مقالات مهم در مورد او بروید و خواهید دید که نسبت زیادی از آنها هنوز به “نگاه خیره سرد” او یا اینکه او “به اندازه کافی نمیخندد” اشاره میکنند. پس از همه اینها و سالها نخندیدن به دوربینها و دست تکان ندادن مثل یک دختر خوب، او این جسارت و توانایی را داشت که یک طراح لباس شود.
نه تنها او که از گروه “Spice Girls” آمده بود، یک طراح لباس شد، بلکه به تنهایی طراحی موفق و قابل احترام شد. این اصلا چیز سادهای نیست که بکهام توانست بدون اینکه حتی یک بار دختری باشد که همه او را میستایند، برندی به این عظمت و موفقیت راه بیاندازد. از همه مهمتر به نظر نمیآید که هیچوقت این قضیه برای او اولویت داشته است!
شاید او خیلی درگیر به دنیا آوردن و بزرگ کردن چهار فرزندش، یکی از معروفترین زوجهای پرقدرت دنیا بودن و یا به آرامی به راه انداختن و گسترش دادن سلطنت خودش بوده است.
ویکتوریا بکهام سخت تلاش کرد و اجازه داد تا کار و موفقیتش به جای او صحبت کند. و نتیجه کارش هم به وضوح و پرقدرت خود را نشان داد. داستان او نشان میدهد که یک زن تاجر موفق، جدای از اینکه چقدر مورد تایید بقیه است، یک زن تاجر موفق است. حرف آخر: برای اینکه موفق شوید نیاز نیست که حتما همه شما را دوست داشته باشند.
این پیغام مهم و توانبخشی است که همه زنان باید آن را واضح بشنوند و بپذیرند.